فکر کردم اگر گرهگوار سامسا زنده بود و درماندگیام را میدید، حتما میگفت: «موندم چرا شما ایرانیها اینقدر دچار توهم توطئهاید!» و من هم در جوابش میگفتم: «مگه خودت برای کدوم قبرستونی هستی؟!» با پوزخند و به طعنه میگفت: «با این همه ادعای ادبیات، هنوز اینو نمیدونی؟ اصلیت من به چک برمیگرده.» و من میگفتم: «تو هم مثل اینکه باورت شده گرهگوار سامسایی، تو یه جونور زپرتی بیشتر نیستی من این اسمو بهت دادم.» با گفتن این حرفها به او، حتما دمغ میشد و زیر لب میگفت: «فکر میکنی همه نویسندهها مثل تو لات و لوتن! کافکا رو من میشناختم. یه جنتلمن واقعی بود.» بعد هم راهش رو میکشید و میرفت توی لوله و یکی دو روزی سر و کلهاش پیدا نمیشد.