در رویا او را میبیند و با وی حرف میزند... تصویر مبهمی از دخترکی که چادری گلدار به سر دارد و طرهای از موهای مشکیاش از کنارههای چادر بیرون زده است، او را هرگز نمیشناسد ولی در میان خطوط سیاه نقاشی سیاه قلم ناخودآگاه نقشش میزند.