صداها،حضور غایب زن، خستگی و هر چه که اطرافش بود به او فشار میآورد. با چشمان باز و روحی که آسیب دیده به گوشه سقف چشم میدوخت و به آن زن فکر میکرد. در ذهنش او را ترسیم میکرد و مدام با خود تکرار میکرد آیا او هنوز زنده است؟