آلکس رایدر تصور میکرد بعد از نابودی نقشه تشکیلات تروریستی «عقرب»، کارش با آنها تمام شده است. اما اشتباه میکرد. عقرب خطرناکتر از همیشه برگشته بود و با گانگسترهای سنگدل و بیرحم در محدوده جنوب شرقی آسیا فعالیت میکرد. آنها مواد مخدر، و از همه بدتر آدم قاچاق میکردند. آلکس تمایلی نداشت با آنها کار کند، اما وقتی سرویس امنیتی استرالیا از او خواست تا یکی از گانگسترها را پوشش دهد آلکس فقط به یک دلیل پذیرفت: کار کردن با پدرخواندهاش که تا آن موقع از وجودش بیاطلاع بود آن هم به امید آنکه چیزهای بیشتری درباره والدینش دریابد. آنچه آلکس برملا میکرد، رازی بود که این ماموریت را خطرناکترین ماموریتی کرد که تا آن زمان انجام داده بود.