رمان ایرانی

جزیره‌ای برای تبعید کاغذپاره‌ها

دختر رفته است. او که می‌رود همه چیز به هم می‌ریزد و دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. مرد سوار آسانسور می‌شود. بوی دریا و ماهی را حس می‌کند. تصمیم می‌گیرد که از پله‌ها بالا برود. کاری کرده‌اند که آسانسور بوی ماهی تازه بدهد. 352 پله را بالا می‌رود. دری را که به طبقه‌ای باز شود، نمی‌بیند. در پشت بام را باز می‌کند. آب شور و ماهی‌های کوچک و بزرگ و کاغذهای پاره با موجی بزرگ مرد را تا پایین پله‌ها می‌آورد.

چشمه
9789643621315
۱۳۸۶
۷۲ صفحه
۲۴۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مجید تیموری
گور‌کن‌ها گریه‌هایشان را عمیق‌تر حفر می‌کنند (شعر بلند)
گور‌کن‌ها گریه‌هایشان را عمیق‌تر حفر می‌کنند (شعر بلند) بدبختی این‌جاست. که بعد از رفتنت. دیگر از زیبایی هیچ چهره‌ای. سیر نمی‌شوم. و این گرسنگی همیشگی / تا ابد. راه علاجی نخواهد داشت...
مشاهده تمام رمان های مجید تیموری
مجموعه‌ها