رمان ایرانی

حماسه هامان و یاران

‹‹حماسه هامان›› ماجرای جذاب و فرح‌‌انگیز نجیب‌زاده بی پدر مادر ‹‹هامان›› جوانمرد مال باخته و آتشین مزاج است که به راهنمایی پیر دماوند، که گرچه پیر مراد نیست اما پای نرم و سفیدش از لطافت به خامه می‌ماند، نزد پیر کاروانسرای ‹‹گربه تک گوش›› می‌رود، پیری که رسما مراد می‌داده و مراد هامان را هم در جا داده با حواس‌پرتی، باری، هامان به راهنمایی پیران فرزانه قدم در راه کسب ثروت و قدرت و دیگر ملزومات نیک‌بختی می‌گذارد. راهی پر نشیب و فراز و پر خطر که پیمودنش بی یاری یاران البته ممکن نیست. یارانی چون ‹‹ژیغیل سرطلا›› که از دیار نیم‌قدان است و چون بر اسب نمی‌تواند نشست بر سگ می‌نشیند، و ‹‹نسیم عیار›› که عیاری می‌شود گفت شبهه بازنشسته است، و درویش ‹‹نیک قدم›› و نیز ‹‹واغناک›› نیک‌مرد ‹‹ارمن›› که .... خلاصه داستانیست که باید خواند و در نشاط آمد و اگر غمی هست فراموش کرد و خندید و شاد زیست. ضمنا این سگی هم که این پایین شمشیر مسروقه در دهان گرفته دارد می‌برد، همان‹‹توله تفلیسی›› دزد بی همه چیز است که شنگان و شبروان ‹‹تفلیس›› به سرش سوگند می‌خورند.

9789640690109
۱۳۸۶
۴۵۶ صفحه
۲۶۱ مشاهده
۰ نقل قول