مهمان مهتاب روایت جنگ است در پرتو خانوادههای مهاجر، دو داستان موازی، دو قهرمان از یک جنس اما با دو دیدگاه متفاوت، روایت حوادث روزهای سفر و زندگی اجباری دو خانوادهی جنگزده در شهرک تازه تاسیس" پالایشگاه". روی رکاب اتوبوس، در برابر نگاه مردهای که به من تعظیم میکردند. یک آن ایستادم و از خودم پرسیدم:" زحل! ای زحل دیوانه! تو کی هستی؟ گروه خونت چیه؟ از کجا اومدی؟ کجا میخوای بری؟ کجا دنبال سهم خودت از زندگی میگردی؟..." همانجا بود که بلیت را ریزریز کردم و برگشتم. بی آنکه کسی بویی ببرد.