رمان خارجی

آقای ایکس

وقتی درب را باز کردم تکان نخورد. همان‌طور با بلوز روی تخت دراز کشیده بود. پنجره‌های کرکره‌ای نیمه‌باز بود و سایه روشن ملایمی از لابه‌لای آن داخل اتاق می‌شد. کنار مری روی تخت نشستم. به سکون دردش، به سکوت چشم دوختم. چیزی غریب در چشمانش بود؛ تمایلی که کم‌کم جان می‌گرفت. او را دوست داشتم و می‌دانستم که نمی‌توانم کاری برایش انجام دهم. می‌دانستم که حالا دوست داشتن ناممکن است، جستجوی آن هم همین‌طور. او نیز به خوبی من این را می‌دانست که حالا نمی‌توانیم یکدیگر را دوست داشته باشیم.

رادمهر
9789648673739
۱۳۸۹
۲۷۲ صفحه
۷۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
ژان فیلیپ توسن
صفحه نویسنده ژان فیلیپ توسن
۱ رمان Due to the brutally frank and damning nature of his Washington tell-all, Congressman X insisted on anonymity as a precondition for the publication of his 'confessions.' In his own words: "I don't have the desire to soil my legacy, nor do I want to embarrass my family or the congressional colleagues I've worked with through the years."

Many will be appalled by his arrogant attitude, particularly his lack of remorse for deluding and mocking the "apathetic and gullible public" ...
مجموعه‌ها