مجموعه داستان خارجی

گراکوس شکارچی

(grakos the hunter & other stories)

مردی که در تابوت بود سرش را تکان داد و با حرکت خفیف دست صندلی را نشان داد و پس از آن‌که شهردار دعوت او را پذیرفت، گفت: طبیعی است که شهردار را می‌دانستم، ولی در اولین آنی که به خود می‌آیم، همیشه فراموش می‌کنم، همه چیز جلو چشمم می‌چرخد و بهتر آن است که از خود بپرسم آیا می‌دانم یا نه. شما نیز متحمل است بدانید که من گراکوس شکارچی هستم.

صادق هدایت
اسطوره
9789649450179
۱۳۸۶
۱۶۰ صفحه
۶۰۵ مشاهده
۰ نقل قول