ماسهها زیر پاهایم پچپچ میکنند، میلغزند، میگریزند... چه خوشبخت است این کویر. میداند هیچگاه هیچگاه دانهای یا گلی یا ریشهای را در آغوش نخواهد گرفت. میچرخم. میچرخم. پچپچ ماسهها واضحتر شده. میشنوم نجواهایشان را. میشنوم که خدا همین نزدیکی است.