واقعیت مجازی؟ قلمروی ویلاکس در اوج آرامش و هماهنگی است. بابی پندراگن پانزده ساله در تعقیب سنت دین شیطان صفت، وارد این قلمرو میشود ولی در مییابد که ویلاکس در صلح و آرامش است چرا که خلوت و متروک شده است. ساکنان ویلاکس به راهی دست یافتهاند که از آن طریق میتوانند وارد سرزمین آرزوهایشان شوند و در آنجا هر کسی که میخواهند، باشند و در هر جایی که میخواهند زندگی کنند، در حالی که بدنشان در جای ثابتی قرار دارد. ذهنشان به گستره تخیلاتشان میگریزد. بابی که تازه مبارزه با سنت دین در زمین سال 1937 برگشته، اطمینان دارد که میتواند نقشههای احتمالی سنت دین برای این جهان را نقش بر آب کند. اما آیا بابی پس از ورود به این جهان مجازی، یارای مقاومت در برابر وسوسه این واقعیتگریزی بیحد و مرز را دارد؟