رمان نوجوان

افسانه‌های مردم چین

(Chinese fairy tails)

برادر کوچک چشم‌هایش را باز کرد و دور و برش را نگاه کرد. تا چشم کار می‌کرد درخشش و روشنایی اشیای سفید و زرد دیده می‌شد. او چند قطعه کوچک برداشت و آن‌ها را در لباسش پنهان کرد. پرنده پرسید: کافی است؟ او جواب داد: بله، به اندازه کافی برداشتم. پرنده گفت: خوب است، ‌قناعت انسان را از بدی‌ها حفظ می‌کند.

پنجره
9789642221011
۱۳۸۹
۶۴ صفحه
۳۴۶ مشاهده
۰ نقل قول