رمان نوجوان

خون هیولا (دایره وحشت 4)

(Monster blood)

زمانی که ایوان با عمه بزرگ و اسرارآمیزش زندگی می‌کرد، روزی یک مغازه اسباب‌بازی فروشی قدیمی را می‌بیند و یک بطری گرد گرفته خون هیولا می خرد، اوایل بازی با آن سرگرم کننده است. اما ایوان متوجه چیز غریبی در آن ماده لزج سبزرنگ می‌شود. به نظر می‌رسد که دارد زیاد می‌شود. بیشتر و بیشتر... و انگار این رشد، اشتهایی هیولایی می‌یابد...

ویدا
9789646807501
۱۳۸۶
۱۴۴ صفحه
۲۱۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
استاین ۹۳ رمان استاین می‌گوید:" وظیفهٔ بزرگی دارد و آن سیخ کردن مو بر اندام بچه هاست" کتاب‌های او با فروش بیش از ۲۵۰ نسخه در سطح جهان او را به پر فروش‌ترین نویسندهٔ کودک تبدیل کرده‌است . او هم اکنون همراه همسرش جین(jane)و پسرش مت (matt)زندگی می‌کند. استاین می‌گوید:"من عاشق این هستم که خواننده‌هایم را به جاهای ترسناک ببرم آیا می دانید ترسناک‌ترین مکان کجاست؟این محل ذهن خود شماست." آر.ال.استاین«رابرت لارنس استاین»در سال ۱۹۴۳ در شهر کلموبوس در ایلت اوهایو به دنیا ...
دیگر رمان‌های استاین
دختری که دائم جیغ می‌کشید وای هیولا
دختری که دائم جیغ می‌کشید وای هیولا مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را می‌لرزاند. در هر یک از داستان‌های این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا می‌شوید و پا به پای آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر می‌گذارید. لوسی به قدری از هیولا قصه ساخته است و برای دوستان و خانواده‌اش تعریف کرده که دیگر حوصله همه آنها را سر برده است ...
ساعت محکومیت (دایره وحشت 13)
ساعت محکومیت (دایره وحشت 13) مایکل وبستر همیشه به دردسر می‌افتد. و او می‌داند که دلیلش همیشه خواهر لوس و کوچک‌ترش، تارای وحشتناک است. اما این‌بار موضوع تازه‌ای زندگی مایکل را به وضع بدی می‌کشاند. پدر مایکل به تازگی یک ساعت کوکی عتیقه به خانه آورده است. ساعت بسیار قدیمی و گران است و آقای وبستر اجازه نزدیک شدن به آن را نمی‌دهد.. بیچاهره مایکل باید ...
من پرواز می‌کنم
من پرواز می‌کنم با داستان‌های مجموعه ترس و لرز واقعا مو به تن آدم سیخ می‌شود. دختر و پسرهای معمولی ولی شجاع و کنجکاو با داستان تجربه‌های بسیار ترسناکی را از سر می‌گذرانند. جک دوست ندارد از کسی برتر باشد، او دوست ندارد با کسی مسابقه بدهد و همیشه می‌گذارد رقیبش در بازی با او برنده شود، اما دوستی ویلسون و میا و رفتار ...
هیولای آشپزخانه
هیولای آشپزخانه من و دانیل به همراه پدرم و مادرم تازه به خانه جدیدمان اسباب‌کشی کرده بودیم. یک روز متوجه شدیم یک موجود عجیب و خیلی کوچک که شبیه اسفنج است در آشپزخانه زیر ظرف‌شویی زندگی می‌کند. چند روز بعد فهمیدیم هر کسی این موجود را داشته باشد اتفاقات ناگواری برایش رخ می‌دهد. برای همین سعی کردیم از دست آن خلاص شویم. اما هیچ ...
فراموشم مکن (تالار وحشت)
فراموشم مکن (تالار وحشت) دانیل وارنر داشت فقط وانمود می‌کرد که برادرش را هیپنوتیزم می‌کند. ولی چرا پیتر این‌گونه عجیب رفتار می‌کند... این‌گونه وحشتناک؟ آیا پیتر نفهمیده است که همه این‌ها یک شوخی بوده؟ دانیل و برادرش به زودی درس وحشتناکی را می‌آموزند: پرسه زدن در تالار وحشت... فکر خوبی نیست.
مشاهده تمام رمان های استاین
مجموعه‌ها