رمان خارجی

1001 شب 5 و 6 (3 جلدی)

چون شب چهاردهم برآمد گفت:‌ ای ملک جوان‌بخت، آن گدای یک‌چشم گفت: ای خاتون چون دختر ملک با کارد دایره کشید و طلسماتی بر آن نوشت و فسونی چند بخواند. دیدیم که قصر تاریک شد و عفریت پدیدار شد. همگی هراسان گشتیم. دختر ملک به او گفت: لا اهلا ولا سهلا. عفریت بصورت شیری پاسخ داد که ای خیانت‌کار چگونه عهد فراموش کردی و پیمان بشکستی. آخر من و تو پیمان بربسته بودیم که هیچ یک دیگری را نیازاریم. حال که تو خلاف کردی آماداه باش.

جامی
9789645620941
۱۳۸۳
۵۶۸ صفحه
۴۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های عبداللطیف طسوجی
منتخب داستان‌های 1001 شب (حکایت ملک نعمان و فرزندانش)
منتخب داستان‌های 1001 شب (حکایت ملک نعمان و فرزندانش)
1001 شب 3 و 4 (3 جلدی)
1001 شب 3 و 4 (3 جلدی) چون شب چهاردهم برآمد گفت:‌ ای ملک جوان‌بخت، آن گدای یک‌چشم گفت: ای خاتون چون دختر ملک با کارد دایره کشید و طلسماتی بر آن نوشت و فسونی چند بخواند. دیدیم که قصر تاریک شد و عفریت پدیدار شد. همگی هراسان گشتیم. دختر ملک به او گفت: لا اهلا ولا سهلا. عفریت بصورت شیری پاسخ داد که ای خیانت‌کار چگونه عهد ...
1001 شب 1 و 2 (3 جلدی)
1001 شب 1 و 2 (3 جلدی) چون شب چهاردهم برآمد گفت:‌ ای ملک جوان‌بخت، آن گدای یک‌چشم گفت: ای خاتون چون دختر ملک با کارد دایره کشید و طلسماتی بر آن نوشت و فسونی چند بخواند. دیدیم که قصر تاریک شد و عفریت پدیدار شد. همگی هراسان گشتیم. دختر ملک به او گفت: لا اهلا ولا سهلا. عفریت بصورت شیری پاسخ داد که ای خیانت‌کار چگونه عهد ...
مشاهده تمام رمان های عبداللطیف طسوجی
مجموعه‌ها