رمان ایرانی

ستاره قجری

نرگس که مدت‌ها پس از ازدواج هم‌چنان رعیت‌زاده و بی‌نام و نشان بود پس از به دنیا آمدن این نوزاد پسر ملقب به «خاتون کوچک» خانه شد. زنی با چهره‌ای دوست داشتنی و معصوم که زبان شیرین گیلکی و مهربانی‌های ساده‌اش به او کمک کرد تا در این مدت کوتاه بتواند دل شازده را حسابی به دست آورد. نازنین ملوک همسر اول شازده، زنی زیبا اما پر افاده و سنتی بود. دختر دوم حاج باقر زعفرانچی یکی از تاجران بزرگ زعفران که افتخار خویش و قومی با احمدشاه قاجار را داشت بر تختی نشسته بود و قلیان به دست حرکات میهمانان را از نظر می‌گذراند. او بر اساس وظیفه قومی خود پس از مدت‌ها رضایت داد شازده دختری از رعیت‌ها را به عقد خود درآورد تا بلکه برایش فرزند پسری به دنیا آورده و بدین ترتیب نسلش تداوم یابد...

البرز
9789644426735
۱۳۸۸
۳۶۸ صفحه
۷۷۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مرجان مرندی
آرزوهای پرتقالی
آرزوهای پرتقالی عاشق که شدم. عطر پرتقال گرفت نفس‌هایم. جلوتر که رفتم. نارنجی شد هوس‌هایم. تو بکرترین منظره‌ای. مثل پرتقال پاییزی. پر از وسوسه پر از دوستت دارم‌های امروزی.
مشاهده تمام رمان های مرجان مرندی
مجموعه‌ها