داستان غاز کوچولویی که خیلیتر و فرز نبود
غازها در شبهای بلند و زیبای زمستان زیر آسمان پرستاره، برای جوجههایی که توی تخم داشتند جان میگرفتند، داستان غاز کوچولویی را تعریف میکردند که خیلی تروفرز نبود، اما توانست بقیه را از دست شکارچیها نجات دهد.
این قصه همان غاز کوچولوست...