بعد از گفت و گوی طولانی درباره عشق،الاغ، خودکشی و چربی شکم، پسر عمو بالاخره دچار هیجان ناگهانی میشود و تصمیم میگیرد جهان را در جا از لوث وجود خودش پاک کند بنابراین از خر پیاده میشود، به لبه پرتگاه میآید و به صنوبر مراد میگوید: شما شاهد آخرین لحظات زندگی عاشقی هستید که قربانی جوجهکشی از مرغها شد.