مجموعه داستان خارجی

کاپوچینو با نون تست (داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین)

از زمانی که یادم می‌آید عاشق این بودم که بایستم و آدم‌هایی را که در خیابان رفت و آمد می‌کنند، نگاه کنم، این عادت را از عمه‌ام به ارث برده‌ام، وقتی که من چهارده ساله بودم،‌با ماشین تصادف کرد و دیگر هیچ وقت نتوانست راه برود. از همان موقع همیشه او را دیده‌ام که روی صندلی چرخ‌دارش روی ایوان می‌نشست و آدم‌هایی که در خیابان رفت و آمد می‌کردند، نگاه می‌کرد. هر روز به مرکز شهر می‌رفتم و آدم‌ها را نگاه می‌کردم. می‌خواستم بدانم چه می‌کنند، و به کجا می‌روند.

مریم تاجیک
دیبایه
9789649961736
۱۳۸۹
۸۰ صفحه
۸۶۹ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
برای من خوشحال نیستی (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان)
برای من خوشحال نیستی (داستان‌های کوتاه از نویسندگان معاصر جهان) قصه‌های این مجموعه در زمره ادبیات نوین و داستان‌های مدرن قرار می‌گیرند. داستان‌هایی که هر کدام الهام گرفته از ذهن پویای نویسنده‌ای نو و امروزین است.
لغت‌فروش (داستان نویسندگان زن جهان) مجموعه داستان
لغت‌فروش (داستان نویسندگان زن جهان) مجموعه داستان فورا زندانی‌اش را نزد نامزد انتخابات برد و همان‌‌طور که لوله تفنگ را به پشت گردن دختر فشار می‌داد به کلنل گفت: «این جادوگر را برای‌تان آوردم تا لغت‌هایش را پس بگیرید . مردانگی‌تان را به شما بازگرداند، کلنل.»
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
80 سال داستان کوتاه ایرانی 1 (2 جلدی)
80 سال داستان کوتاه ایرانی 1 (2 جلدی) داستان‌های مجموعه دو جلدی هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی، با مضمون‌ها و سبک‌های متنوعشان، نمایانگر گرایش‌های نوشتاری مطرح در تاریخ ادبیات معاصر هستند. داستان‌های انتخاب شده به نحوی در پی هم قرار گرفته‌اند که خواننده به شکلی ملموس در جریان سیر تحول داستان کوتاه ایرانی قرار گیرد. امیدواریم این مجموعه، دریچه‌ای رو به باغ پردرخت داستان‌نویسی ایران بگشاید.
و موسی گریه کرد ( مجموعه داستان)
و موسی گریه کرد ( مجموعه داستان) پیدا کردن اداره مهاجرین بومی در آن شهر بزرگ برای موسی کار آسانی نبود، ولی سرانجام موفق شد خسته و گرسنه با پاهایی دردناک خود را به آنجا برساند. وقتی در برابر میز مرد سفیدپوستی که پشت روزنامه‌ای مخفی شده بود ایستاد، قدرت آن را نداشت که حرف بزند. سرانجام مرد سفیدپوست روزنامه را پایین آورد و با نفرت نگاهی به ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها