سایه، کیوان را بر تمام جوانهای لاابالی دور و برش ترجیح میداد اما به واسطه تربیت بیقید و بندی که داشت نمیتوانست به مقررات سختی که کیوان در نظر داشت پایبند بماند. او کیوان را حق مسلم خود میدانست و حالا ورود این زن غریبه، آن هم زنی بیوه با داشتن بچه دورنمای زندگیش را خشدار و مبهم کرده بود.