رمان نوجوان

بچه‌ای که صداش می‌کردند اوهوی

(A child called it)

در خانه حبس شده بودم. حق صحبت کردن با کسی نداشتم. وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گشتم فورا تنبیه می‌شدم و تقصیر انجام کارهای مختلفی را به گردنم می‌انداختند. باید به زیرزمین می‌رفتم و تا تمیز کردن ظروف شام آنجا می‌ماندم. دیوید اسیر دست مادری بیمار و شکنجه‌گر است. اما هیچ کس از بیماری مادر خبر ندارد و هیچ کس از دیوید حمایت نمی‌کند. شما چطور؟

آفرینگان
9789647694155
۱۳۸۳
۱۴۴ صفحه
۴۰۳ مشاهده
۰ نقل قول