با مادربزرگم به تلگرافخانه رفتیم تا خبر زایمان مادرم را به خاله جون ثمیله تلگراف بزنیم. گیشه تلگراف خلوت بود. خانومبزرگ جلوی گیشه رفت و گفت که میخواهد یک تلگراف طولانی به بروجرد بزند. بعد در مورد قیمت هر کلمه سوال کرد و مدتی هم جر و بحث کرد که چرا (و) (که) (یا) باید همقیمت نام مادام (سرکسیان) باشد. پس از چانه زدن زیاد، مرد که کلافه شده بود، پیشنهاد کرد که از (تلگراف لتر) استفاده کنیم و توضیح داد که (لتر) به معنی نامه است و نامه تلگرافی قیمت جداگانه و ثابت دارد و میتوان تا سیکلمه را با همان قیمت نوشت. خانومبزرگ کاغذ و مدادی از مرد گرفت و به کنار میز بزرگ سنگی رفتیم. مدتی طول کشید و خانومبزرگ هر بار چند کلمه مینوشت و میخواند و یکییکی میشمرد و خط میزد و از نو مینوشت.