مجموعه داستان خارجی

اولین اتوبوس

... زیر آب،‌ هوا گرم بود. عین آب شمال، پر از حباب نبود. با خودم فکر کردم و دیدم چقدر خوبه تا وقتی که من زیر آبم،‌ بابام با یه پری روی هم بریزه و بره تو اعماق آب. آخه شنیده بودم پریا اون زیر زیرا،‌ ته آب، زندگی می‌کنن، به گوشاشون مروارید می‌زنن، پوستشون بوی گل می‌ده، نخودی می‌خندن، از اون خنده‌هایی که دل آدم می‌ریزه،‌ از اونایی که نه بچه‌گونه‌اس،‌ نه زنونه...

افراز
9789642431366
۱۳۸۹
۱۲۸ صفحه
۲۹۴ مشاهده
۰ نقل قول