رمان خارجی
45 نفر از اهالی گاسکونی که در صبح یکی از روزهای ماه اکتبر سال 1585 جلوی 9 دروازه پاریس که تنها به دلیل دلمشغولی و تشویش پادشاه فرانسه به روی مردم بسته شده بودند، گرد آمدند. پایتخت فرانسه در این ساعات در دلهره و نگرانی بسر میبرد، گویی قرار است ارواحی ظاهر گردند. به اصطلاح معروف، آب در دیگ داشت به نقطه جوش میرسید. اتحاد کاتولیک که ثمره اتحاد مقدس بود پنهانی بورژواها را تحت عنوان نبرد برای پیروزی خداوند و خاندان لورن مسلح میکرد. این عقیده که امروز گیزها در پاریس هستند و فردا در لوور و پسفردا بر تخت سلطنت خواهند بود. دهان به دهان میگشت.
صفحه نویسنده
الکساندر دوما
۵۶ رمان
الکساندر دوما ،نویسنده فرانسوی چنین روزی در سال 1802 در روستای «ویلره کوتره» در نزدیکی پاریس به دنیا آمد. او از کودکی به کتاب و مطالعه علاقهمند بود و با وجود شرایط سخت و فقری که در خانواده اش حاکم بود وقت خود را با مطالعه می گذراند. وي نوشتن را ابتدا با مجلات آغاز کرد و سال 1829 نخستین نمایشنامه اش را با نام «هنری سوم و دربارش» نوشت که با اقبال بسیار روبه رو شد. یک سال بعد ...
ژوزف بالسامو 3 (3 جلدی)
کتاب ژوزف بالسامو اولین کتاب از یک سری زمانهای تاریخی است که در طی آن علل تکوین انقلاب فرانسه و بعد هم شرح لوئی پانزدهم تا موقع اعدام لوئی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت تعقیب مینماید.
به طوری که در مقدمه کتاب گفتم کتاب ژوزف بالسامو و مکمل آن غرش طوفان به تصدیق تمام کسانی که در آثار ادبی بصیرت دارند ...
شرافت و شیطان
الکساندر دوما در سال 1802 میلادی در شهر ویلز- کوترت واقع درفرانسه دیده به جهان گشود و آنگاه که به نوشتن روی آورد، مانند یک هنرمند زبردست، سبکی زیبا و دلپذیر برای خود برگزید که آن آفرینش رمانهای تاریخی بود به طوری که مورد توجه و پسند همگان قرار گرفت.
الکساندر دوما، در میان نویسندگان مغرب زمین فردی با ذوق و ...
چگونه نمایشنامهنویس شدم
الکساندر دوما فقط خالق رمانهای شوالیهگری و شنل و شمشیر نیست؛ سفرنامهنویس جذابی هم هست؛ نویسنده یک فرهنگ آشپزی نیز هست. اما گذشته از اینها، چند هزار خاطره نیز از خود به جای گذاشته که از لحاظ گیرایی از رمانهایش کم نمیآورند. بخشی از خاطرات او به کوششهایش در عالم نمایش مربوط میشود. او در کتاب کوچک حاضر که در ...
غرش طوفان 5 (7 جلدی)
ردینال که از فرط اضطراب اراده خویش را از دست داده بود متوجه شد وه قسمت دوم این کلمات چقدر مبهم میباشد و سر فرود آورد و زیر لب گفت: بلی آقا: همینطور است... بلی آقا، همینطور است. مرد ناشناس بعد از دریافت این جواب به الویا گفت: حالا فهمیدم علت این اضطراب کاردینال چه بود ، او تصور کرده ...