مجموعه داستان خارجی

فرودگاه لطفا (داستان‌های مینی‌مال)

پطروس نیمه‌شب از کنار سد می‌گذشت که متوجه شکافی در دیواره سد شد. سرش را چرخاند به سمت خیابان و با انگشتان‌اش تاکسی زردرنگ را متوقف کرد. وسایلش را در صندوق گذاشت: -فرودگاه، لطفا!

پایان
9786005742152
۱۳۹۰
۵۶ صفحه
۳۰۸ مشاهده
۰ نقل قول