انسان همیشه در مرزهای ناپیدای واقعیت و خیال گام برمیدارد؛ هر چند عقل مانع میشود که بیش از اندازه در دنیای خیال پیش برود و واقعیات را نادیده بگیرد، اما فضای پر از جاذبه و اسرارآمیز داستانهای رویاگونه با موجودات و مخلوقات عجیب و غیر واقعیاش، حتی اگر ترسناک هم باشد و اشباح و ارواح در آن گشت و گذار آشکاری داشته باشند، خواننده را مجذوب میسازد. در این نوع داستانها واقعیات دگرگون میشوند و حتی گاهی مرگ و زندگی درهم میآمیزند. در داستان «ورا»، در این مجموعه میبینیم که مرد دلباخته بعد از مرگ همسر زیبا و جوان خود از او جدا نمیشود وی را زنده میپندارد؛ و در داستان دیگری میبینیم که مردی مغز طلایی دارد و گاهی ناچار میشود هزینه زندگی را با تکهای از طلای مغز خود بپردازد...