رمان ایرانی

دانشجویان این دانشکده این استعداد را داشتند که نسبت به کلمات ابدی حساس باشند. در شهر هیچ از لذت به جای نمانده بود اما در دانشکده، بچه‌ها از هم واژه‌هایی را یاد می‌گیرند که با گفتن‌شان در مکان و زمان و حالاتی خاص می‌توان دست کم صدای آن لذت را شنید. از میان همه چیزظاین جماعت زندگی را برگزیده بودند! کلمات ابدی را انتخاب کرده بودند. انتخاب آوای ابدیی! انتخاب تصویر ابدی! انتخاب اشیا ابدی! انتخاب جوینت ابدی! جوینت‌های ابدی! جوینت‌های ناچیز هزار تومانی که به سیخ کشیده می‌شدند و بار زده می‌شدند روی کتاب‌های انتخاب شده برای ابدیت! جوینت‌هایی که هدیه داده می‌شدند برای روز تولد، در کنار یک بسته کاغذ سیگار، درون جعبه نوار موسیقی جنیس جاپلین.

چشمه
9789643623760
۱۳۸۷
۹۶ صفحه
۵۳۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های احسان نوروزی
ماداگاسکار
ماداگاسکار افسر [از روی نامه می‌خواند] «خطاب به اداره‌ی پلیس، شخص نام‌برده‌ی مقتول وجود خارجی ندارد و مشخصاتی که گذرنامه‌ی رسیده نشان می‌دهد در هیچ کجا ثبت نشده است. تلاش ما برای شناسایی اشخاص نام‌برده‌ی مظنون به قتل نیز بی‌نتیجه ماند و اشخاصی که گذرنامه‌های‌شان برای ما فرستاده شده فاقد شخصیت حقیقی هستند.»
مشاهده تمام رمان های احسان نوروزی
مجموعه‌ها