داستان برفهای کلیمانجارو بدون تردید راجع به زندگی خود همینگوی است و از لحاظ محتوی به داستانهای اولیه او مربوط میشود. برفهای کلیمانجارو داستانی است که از لحاظ تکنیک مورد قبول و تحسین عامه قرار گرفته و تاثیر سایر نویسندگان در آن بسیار مشهود است. شرح حال مردی است که در لحظه مرگ، فرار و گریز خیالی خود را چنان به صورت واقعی توصیف میکند که خواننده را وادار به باور میکند. شروع داستان صحنهای است که مردی مشرف به موت است و ناگهان با یک ‹‹فلاشبک›› به گذشته برمیگردد و چگونگی اتفاق افتادن حادثهای را نشان میدهد. آنگاه با گریزی خیالی دوباره به زمان حال برمیگردد تا واقعا نشان دهد که چنین مرگی اتفاق افتاده است.