مجموعه داستان خارجی

خاتون در آینه (تصویر زن در آثار داستان‌نویسان معاصر ایران) مجموعه داستان

در کشورهای جهان سوم، ادبیات، به ویژه ادبیات داستانی، بیشتر به مسائلی چون فقر، اختناق، عدم امنیت و بی‌عدالتی می‌پردازد. حال آن که در غرب پرداختن به این مقولات معمولا بر عهده رسانه‌هاست. از این رو می‌توان ادعا کرد که در شرق و از جمله در ایران ادبیات بیشتر جنبه گزارشگری دارد و تا حد زبادی جایگزین رسانه‌های عمومی شده است. اگر این ادعا درست باشد، ادبیات داستانی ما در حکم آینه‌ای است که در آن زندگی و سرنوشت زنان و مردان این سرزمین به صورتی واقعی‌تر، دقیق‌تر و بی‌پیرایه‌تر از رسانه‌ها نشان داده ‌می‌شود. کتاب حاضر مجموعه‌ای است از ده تصویر زنده از آثار ده نویسنده امروز ایران.

9786005733648
۱۳۹۰
۲۰۴ صفحه
۱۶۹۴ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌های بامزه 1
داستان‌های بامزه 1 مجموعه‌ای متنوع و پربار از داستان‌های فوق‌العاده دلنشین و سرگرم‌کننده از بهترین نویسندگان کودک. ایده‌آل برای قصه‌خوانی یا قصه‌گویی و بازخوانی‌های مکرر.
قصه‌هایی برای 7 ساله‌ها
قصه‌هایی برای 7 ساله‌ها قصه‌هایی برای هفت ساله‌ها، مجموعه 10 قصه است. قصه‌هایی مثل: شلوار جادویی، گاوها دراز نمی‌کشند و کفش‌های فوتبال پرنده را بخوان! همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا هم لذت ببرید و هم به درستی ...
بازآفرینی واقعیت (مجموعه 27 قصه از 27 نویسنده معاصر ایران) مجموعه داستان
بازآفرینی واقعیت (مجموعه 27 قصه از 27 نویسنده معاصر ایران) مجموعه داستان زنده یاد محمد‌علی سپانلو با گردآوری داستان‌های برگزیده کوناه از نویسندگانی نامدار کوشید ضمن ارائه یک کرونولوژی، سیری از تحول دگرگونی داستان کوتاه را در ایران ارائه نماید. او در چاپ‌های مختلف این اثر هربار تجدید نظر کرد و با جمع بست دیدگاههای خود توانست انرژی مرجع ارائه دهد که سال‌هاست محل رجوع و مورد علاقه خوانندگان داستان است. چاپ ...
هنر قصه
هنر قصه نیافتم! نیافتم! فریاد می‌زنم دوستانم کجایید؟ من به «آن‌ چیز» نیازمندم. پس، به عیادت کسانی که نمی‌شناسم می‌روم. اکنون می‌توان به آنچه در گذشته گذشته و آنچه بر زمین از موسیقی در من سیلان دارد سراپا عریان بایستم. نمی‌هراسم! هراس! تو بعدی از زندگی من بودی که هم اندازه نیاز و کوچکی در دوره‌ای آدم را فتح می‌کرد. حتی پرتویی ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها