پایبندی ما به قانون، گاهی اوقات با تحسین ما از کسانی که با موفقیت قوانین را میشکنند، نرم میشود. متمردین، سارقان، زندانیان فراری ـ مگر از فاصلهای دور و ایمن روی کاغذ یعنی در یک رمان، نمیتوان خود را طرفدار آنها دانست. در این داستان، قضاوت ما به آسانی میتواند به حال تعلیق درآید. مسائل مذهب، وجدان، عشق، تعهد و حتی عدالت به همراه تمام آن چیزهایی که قانون به حسابشان نمیآورد ـ تمامی اینها در زبان داستانی نهفته است که کمدی و تراژدی را در هم میتند و آن را در ارتفاعات پایرنس به اوج خود میرساند. حق با چهکسی بود؟ این سؤالی است که شاید هیچگاه قادر به پاسخ دادن به آن نباشیم. تنها از یک چیز مطمئنایم: و آن اینکه این رمانی است به شدت بدعتآمیز با عناصر هیجانانگیز عاشقانه و سارقانه در کوهستان و کمدییی که مقامات را به ریشخند میگیرد و به کار خود ادامه میدهد، با اشارهای به خطاهای دیرینه و تخاصمات سیاسی اخیر.