رمان ایرانی

یاد باد آن روزگاران

با این‌که بیش از پانزده سال نداشتم اما می‌خواستم روی پاهای خود بایستم و حتی در آن سن و سال هم متکی به پدرم نباشم. من هم مانند هر کس در آن سن و سال در رویاهایی غرق بودم و می‌خواستم این رویاها را به آرزوهایی دست‌یافتنی بدل سازم. وقتی تصمیمم را گرفتم، چشم‌انداز آینده‌ام را چنان روشن و مطلوب دیدم که...

پرسمان
9789642835720
۱۳۸۹
۲۰۸ صفحه
۳۱۲ مشاهده
۰ نقل قول