سرما و ساعت شمسالعماره
او شمشیر کشیده است و به دنبال دایرهها راه میافتد. تعقیبشان میکند. میدود. یکی از آنها را ترسانده است. آن وسط تن نور به لرزه درآمده است. گاهی در خود مچاله میشود. گاهی در سمت و سویی پریشان میشود. اما حریف دیگری نیست. گاهی از جسارت و هجوم آن میهراسد. عقب مینشیند. در صدد ضربه زدن است. اما نمیتواند. ضربه ...