زن، آرام و غمین چادر سیاهش را به دور اندامش پیچید. نگاه افسرده و مغمومش را به گوشه و کنار صحن امامزاده معصوم، چرخانید. ناامیدی، عجین شده با درد، درون مردمک چشمانش پرپر میزد.