مجموعه داستان خارجی

نجات امکان خود را دریغ کرده بود. مجال کشیدن سیگار هم نبود. سرم مثل گوی توپر فولادی به گردنم سنگینی می‌کرد. شب نبود اما همه چیز تاریک بود. خواستم بگذرم،‌ کورمال و سنگین. بدنم انگار منجمد شده بود. اما نه، چیزی در حال سوختن بود. گفتم: ((بذارین برم،‌ همه چی مال شما،‌ ولم کنین!)) زهرخندشان به من تابید. دهانشان پر نور بود. تا آن‌جا که چشمم می‌دید، چهار نفر بودند انگار. ریز ریز می‌خندیدند و در حالی که به من خیره شده بودند، در گوش هم نجوا می‌کردند.

افراز
9789642431663
۱۳۸۹
۱۱۲ صفحه
۲۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
پیمان چهرازی
صفحه نویسنده پیمان چهرازی
۱ رمان Baruch Spinoza was a Dutch philosopher. The breadth and importance of Spinoza's work was not fully realized until many years after his death. By laying the groundwork for the 18th-century Enlightenment and modern biblical criticism, including modern conceptions of the self and, arguably, the universe, he came to be considered one of the great rationalists of 17th-century philosophy.
His magnum opus, the posthumous Ethics, in which he opposed Descartes' mind–body dualism, has earned him recognition as one of Western ...
مجموعه‌ها