دسته ما گروه قویای به حساب میآمد، من کوچکاندام بودم و فرز، خالهتان قد بلندی داشت و با پاهای کشیده، طوری که همیشه دیی او را به خاطر پاهایش میشناخت. وقتی هنگام راه رفتن توی اتاق پایش به پای او میگرفت، با پرخاش میگفت: حواصیل، باز از سقف افتادی وسط اتاق؟...