ابی کارتر دختر نقاش جوانی است که پس از یک تجاوز نافرجام در آپارتمانش به شدت به وحشت افتاده و به خانه ویکتوریایی زیبایی در قسمت بالایی رودخانه هودسون که به ارث برده میگریزد. اما وجود یک سایه شیطانی و یک قتل مرموز به شدت او را نگران کرده و به وحشت انداخته است که یک کاراگاه جنایی خوشتیپ به نام ویلیامز در حال تحقیق روی این پرونده قتل است. سرانجام ابی کارتر با حس همدردی که با یکی دیگر از قربانیان این نوع جنایت احساس میکرد سعی نمود از هنر نقاشی خود استفاده نماید و تصویری از یک جنایتکار فراری را روی کاغذ بیاورد. اما درست موقعی که نقاشی او منجر به یک دستگیری گردید تلفن تهدیدآمیزی از سوی یک شخص ناشناس به او شد و خانهای که به تصور ابی پناهگاه امن او محسوب میشد تبدیل به جایی برای کابوسهای شبانهاش گردید.