رمان ایرانی

خروج از روزهایی که من مدرسه‌رو می‌شوم و برادر کوچکم همیشه سر سفره شام لقمه در دهان خوابش می‌برد و مادرم کنار سفره برایش رختخواب می‌اندازد، شروع نمی‌شود. خروج از آن روزهایی هم که من هنوز به دنیا نیامده‌ام و پدر و مادرم، که در شناسنامه‌هایشان با هم هم‌سن‌اند، در آن روزهایی که تبریز از نظر اجتماعی و سیاسی روزهای سختی را از سر می‌گذراند، ده دوازده ساله‌اند و سال‌ها باید بگذرد تا همدیگر را پیدا کنند و اول خواهر مرحومم به دنیا بیاید و بعد خواهر دیگرم و بعد من و برادرم، شروع نمی‌شود. خروج از زمانی شروع می‌شود که تمام روی زمین آب است تا چشم کار می‌کند. بعد کبوتری از راه می‌رسد و صورت‌های گوناگون تبریز را نشانم می‌دهد که هر کدام انگار از زیر ابرهایی تیره همچون دور تند فیلمی می‌گریزد و شهر مدام ویران می‌شود و آباد می‌شود و، شاید در این گشت و گذارها پدر و مادر ده دوازده ساله‌ام را به طور تصادفی در کوچه و خیابانی از کوچه‌ها و خیابان‌های تبریز می‌بینم بی‌آن که بشناسمشان و بی‌آن که بدانم سال‌های سال بعد آن‌ها روزی همدیگر را پیدا می‌کنند و در خانه‌ای در محله دوه‌چی ساکن می‌شوند و من بعد از دو خواهرم به دنیا می‌آیم و سال‌ها سال بعد خروج از دل خاطره‌های مربوط به گشت و گذارهای ذهنی و عینی و از خلال کتاب‌هایی که خوانده‌ام متولد می‌شود و رمانی می‌شود از صورت‌های تبریز و من و هر آن‌چه آن کبوتری که صورت واحدی دارد و گاهی پیدا و گاه ناپیدا می‌شود نشانم داده است.

افراز
9789642432875
۱۳۹۰
۳۹۴ صفحه
۳۵۵ مشاهده
۰ نقل قول
علی‌رضا سیف‌الدینی
صفحه نویسنده علی‌رضا سیف‌الدینی
۳ رمان Luigi Pirandello (Italian: [luˈiːdʒi piranˈdɛllo]; Agrigento 28 June 1867 – Rome 10 December 1936) was an Italian dramatist, novelist, poet and short story writer whose greatest contributions were his plays. He was awarded the 1934 Nobel Prize in Literature for "his almost magical power to turn psychological analysis into good theatre. Pirandello's works include novels, hundreds of short stories, and about 40 plays, some of which are written in Sicilian. Pirandello's tragic farces are often seen as forerunners of the ...
دیگر رمان‌های علی‌رضا سیف‌الدینی
دکتر بهار و خواستگار مرده یا عاشقی در دهان مور
دکتر بهار و خواستگار مرده یا عاشقی در دهان مور پانزده سال پیش، محمد را اولین‌بار در راه مدرسه دیده بود. بعد دو هفته غیبش زده بود. در آن دو هفته دکتر بهار، دختر هجده ساله عاشق ازدواج، بی‌وقفه به او فکر کرده بود. بعد از دو هفته روزی ناگهان در همان مسیر باز او را دیده بود...
پلنگ خانم تنهاست
پلنگ خانم تنهاست رمان پلنگ خانم تنهاست را پیش از رمان خروج نوشته‌ام، و رمان پنجم من است، در عین حال،‌ دومین رمانی است که منتشر می‌کنم. با این باور که پلنگ بودن آدمی، همان توان ایستادگی در برابر ناملایمات زندگی است، آن هم با حفظ فردیت خویش، این رمان را به زنان سرزمینم تقدیم می‌کنم.
مشاهده تمام رمان های علی‌رضا سیف‌الدینی
مجموعه‌ها