رمان ایرانی

خواب‌نامه

دیگر چیزی نمی‌توانم بنویسم. هر چند که این جمله بار منفی دارد،‌ ولی واقعیت همین است که گفتم، من دیگر چیزی نمی‌توانم بنویسم. این بیماری پاک زده مخم رو تعطیل کرده. دیگر نمی‌توانم وقایع رو خوب توی ذهنم حلاجی کنم. مدتی است که حس می‌کنم دارم این یادداشت‌ها را به زور می‌نویسم. هی زور می‌زنم تا حوادث بدون هیچ کم و کاستی به بهترین نقل بیایند روی کاغذ. خواب‌هایی که هر چه بیشتر تعبیر می‌کنم و می‌نویسم‌شان، هی غلیظ‌تر می‌شوند و جدی‌تر. گویی تلاش دارند هر طور شده مکتوب کنند ماهیت ترسناک خودشان را...

افراز
9789640470701
۱۳۹۰
۱۱۴ صفحه
۲۱۰ مشاهده
۰ نقل قول