از روزی که مادرش مرد، تا روزی که شوهرش به قتل رسید، به جز خشونت و حسادت چیزی نشناخت. تا اینکه با فرار از گذشته و ساختن زندگی تازه در انگلستان، بالاخره توانست محبت را پیدا کند و در کنار پاتریک دولین، عشق واقعی را. . . ولی دختری روستایی نمیتوانست همسری مناسب برای سیاستمداری بلندپرواز باشد. پاتریک رابطهشان را به هم زد و او را رها کرد تا برای بار دوم دنیای خودش را از نو بسازد. ولی گذشته او هرگز دست از سرش برنمیداشت. . .