(( من فکر میکنم صرفنظر از تمام این چیزها، خیلی از اتفاقاتی که برای ما میافتد از دنیایی دیگری نشئت گرفته است، از زندگی دیگری که هر یک از ما احتمالا داشتهایم.)) حیرتزده شده بودم. گفتم :(( زندگی دیگر؟!)) گفت :(( بله! هر یک از ما در زندگی گذشتهمان نقشی داشتهایم!)) چقدر مطمئن حرف میزد، آنقدر که دلم میخواست بپرسم :(( شما در زندگی گذشتهتان چه نقشی داشتهاید؟!)) و پرسیدم. خنده کوتاهی کرد و گفت :(( میخواهید بدانید؟!)) گفتم :(( البته!)) چند لحظه خیره نگاهم کرد و گفت :(( من یک زن انگلیسی بودهام و در انگلیس با شوهر و دو بچهام زندگی میکردهام. شوهرم مرا در وان کشته است.))