کارلسون دوباره پرواز میکند
وقتی که از زندگی توی آپارتمانهای قوطیکبریتی خسته شوی، کارلسون از پنجرههای اتاقت میآید تو، تو را سوار پشتش میکند و با هم پرواز میکنید. کارلسون همینجاست، پشت لوله بخاری روی پشت بام قایم شده. میخواهد برود تلویزیون و مشهور شود. اما دردسرهای تازهای توی راه است، دردسرهایی که حسابی اریک را میخنداند، اما اهالی شهر را به وحشت میاندازد، ...
حقهبازیهای کارلسون
وقتی از زندگی توی آپارتمانهای قوطی کبریتی خسته شوی، کارلسون از پشت پنجره اتاقت میآید تو، تو را سوار پشتش میکند و با همدیگر پرواز میکنید. فقط کافی است پنجره اتاقت را برای کارلسون پشتبومی باز بگذاری. این بار هم کارلسون توی چند دقیقه تمام شهر را به هم میریزد، بلندترین برج کوفته قلقلی دنیا را میسازد، شبح میشود، سارقان ...
پیپی جوراب بلند
پیپی با یک آبپاش سوراخ و کهنه و زنگزده مشغول آب دادن گلهای باغچه بود. از آنجا که آن روز باران میبارید، تامی به پیپی گفت که به نظر نمیآید آب دادن به گلها ضروری باشد.
پیپی هم گفت: آره ولی این چیزیی که تو میگی ولی من تمام شب تو فکر بودم که صبح بیدار بشم و گلها رو آب ...