این داستان مبهوتکننده از زمستانی در سال 1964 آغاز میشود، زمانی که کولاک برف، دکتر دیوید هنری را وامیدارد دوقلوهایش را خود به دنیا آورد. پسرش که اول به دنیا میآید، در سلامت کامل است؛ اما دکتر بیدرنگ درمییابد که دخترش به عقبماندگی ذهنی مبتلا است. بنا به انگیزههایی که به نظر او معقول است، در یک لحظه تصمیمی میگیرد که سراسر عمرشان از آن تاثیر میپذیرد. او از کرولاین، پرستار خود میخواهد که بچه را به موسسهای که ویژه نگهداری از اینگونه کودکان است، بسپارد. کرولاین، به جای این کار به شهر دیگر میرود و دختر را، مانند فرزند خود بزرگ میکند. کتاب بسیار تکاندهنده حاضر که به گونهای وسوسهانگیز خواندنی است، حکایت چند زندگی در کنار هم، اسرار خانوداگی و قدرت رهاییبخش عشق را بیان میکند و به شکلی شکوهمند نوشته شده است.