و خداوند عشق را آفرید سرنوشت ناگزیر انسان در کوچههای مه گرفته زندگی اجتماعی ماست. در این کتاب برآنم تا با نثری ساده و روان واقعیتهای انکارناپذیر جامعه و مبارزه انسان با ناملایمات و نابرابریها را در قاب زندگی زنی به رشته تحریر در آورم که گاه در سنگلاخهای سرنوشت به تلاطم میافتد و گاه در ماسهزارهای ساحل آرام آن به آرامش میرسد. زنی که در طول این مسیر پرفراز و نشیب با همت و امید و توکل، فقط و فقط به مقصد نهایی میاندیشد و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نمیکند.