«نامههای ایرانی» نوعی رمان مکاتبهای است: از بک و ریکا، دو بزرگزاده ثروتمند ایرانی، به فرانسه میروند تا با تمدن اروپایی آشنا شوند، و این دو در نامههایی که به دوستان و آشنایان خود مینویسند، اوضاع و احوال فرانسه و فساد و تباهی دستگاه حکومتی این کشور را شرح میدهند. و در بعضی نامهها که از بک به زنان و خواجههای حرمسرای خود مینویسد، از زندگی زنان مشرق زمین، و گاهی اوضاع سیاسی و اجتماعی آن سامان سخن میگوید، و جمعا این نامهها تابلوی بزرگی از اوضاع زمانه و روز و روزگار چندین کشور (ایران و فرانسه و ترکیه و روسیه) را در مقابل ما میگذارد. اما مونتسکیو در «نامههای ایرانی» تنها به انتقاد از بیعدالتیها در کشور خویش نمیپردازد و در بخشی از نامهها، از بک و ریکا به اوضاع کشور زادگاه خود، ایران میپردازند و علاوه بر آن، نویسندگان نامهها درباره ترکیه عثمانی و اسلام و مسیحیت و بسیاری از مسائل دیگر چیزهایی مینویسند. در «نامههای ایرانی» چندین نفر به همدیگر نامه مینویسند و هر کدام ذوق و سلیقه و اعتقاد خاصی دارند، و مسائل و موضوعهای گوناگونی را مطرح میکنند. و برای نخستین بار «فلسفه و سیاست و اخلاق و مذهب»، در یک رمان مکاتبهای با هم جمع میشوند، و به این علت میتوان مونتسکیو را مبتکر «رمان مکاتبهای چند صدایی» نامید. او از نخستین کسانی است که رمان را به صورتی متعهد، برای بحث و گفتگو درباره مسائل مهم اجتماعی و سیاسی و مذهبی به کار گرفته است. بسیاری از این نامهها، به خصوص در آغاز و پایان کتاب، بیشتر به مسائل و کشمکشهای حرمسرا میپردازند. از بک و ریکا، قهرمانان اصلی این مجموعه، که از ایران به فرانسه رفتهاند، مدام در حرکت و در عین حال که از مغرب زمین تاثیر میپذیرند و متحول میشوند، از غرب و تمدن غربی انتقاد میکنند.