ساراماگو در دهکدهیی کوچک در شمال لیسبون در خانوادهیی کشاورز به دنیا آمد. اولین رمان او به نام کشور گناه در 1947 به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دوماش موجب شد رماننویسی را کنار بگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلیموندا در 1982 و ترجمه آن به انگلیسی در 1988 شهرت به سراغ او آمد، و در همین سال بود که جایزه نوبل ادبیات را به خود اختصاص داد. ژوزه ساراماگو، در دل داستانهای خود از جملات طعنهآمیزی استفاده میکند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالبا تاریخی داستان خود به واقعیتهای جامعه امروز معطوف میکند. نوک پیکان کنایههای ساراماگو معمولا خرافات، حکومتهای خودکامه و نابرابریهای اجتماعیست. علیرغم تمام انتقاداتی که از نگرش بدبینانه ساراماگو به دنیا میشود، تعجبآور است که آثار او چه در سطح عامه مردم و چه در میان نویسندگان و خوانندگان حرفهیی ایرانی و جهانی مورد اقبال زیادی واقع شده است، به طوری که آثار او در ایران بارها ترجمه و چاپ شده است. اگرچه بسیاری از منتقدان ادبی ساراماگو، او را در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده و آثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه میکنند، اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تاثیرپذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس میداند.