ویتنام. جنگ هر شب در اخبار بود اما من آن را نمیفهمیدم، حتی زمانی که مادرم سعی میکرد آن را برایم توضیح دهد. عکسها بدون ترتیب معینی رد میشدند: جادههای خراب، انفجارها، آتشسوزی در سیاهی جنگل، دختران مدرسهای در حال دوچرخهسواری، و شهرهای ظاهرا خالی از سکنه که در خیابانهایشان کاغذها دستخوش باد بودند. یک زندانی جنگی امریکایی مثل دیوانهای در چهار جهت تعظیم میکرد.