رمان ایرانی

آواره خیال

آرام که حسابی از بابت اتفاق صبح کلافه و عصبی بود و ناراحت از این‌که چرا آن‌طور که باید و شاید نتوانسته رابطه خوبی با کیوان برقرار کند از سر بی‌حوصلگی نگاهی به ساعتش کرد و آهی کشید و زیر لب غر زد که چرا استاد کلاس را تمام نمی‌کند. چند دقیقه‌ای بود که وقت کلاس تمام شده بود. بالاخره استاد درس را تمام کرد و آرام هم که از خدا خواسته دست زهرا را گرفت و با عجله از کلاس بیرون آمدند تا کیوان را پیدا کنند و با او حرف بزند که ناگهان چشمش به کیوان که در میان چند تن از دختران دانشگاه که وضعیت مناسبی هم نداشتند بود و او با آن‌ها دل می‌داد و قلوه می‌گرفت و از خنده ریسه می‌رفت افتاد. کیوان هم تا او را دید با بی‌‌‌شرمی دستی برای او تکان داد و خندید. آرام که تعادلش را از دست داده بود دستش را بر پیشانی گذاشت و نزدیک بود نقش بر زمین شود که زهرا او را بغل کرد. دیگر نتوانست تحمل کند. می‌بایست رفتار او را جبران کند، پس با عجله به سمتش رفت و یکی از دخترها را به کناری زد و گفت: عجب! پس علت این‌که نمی‌تونی کسی رو دوست داشته باشی اینه؟ نگاهی به اطرافش کرد و پشت چشمی نازک کرد و ادامه داد: چون محدودت می‌کنه، نمی‌ذاره به کثافت بازیت برسی؟ ولی کیوان هم‌چنان سکوت کرده بود و لبخند به لب داشت. آرام که حسابی از لبخند کیوان لجش درآمده بود دستش را بلند کرد که ناگهان...

آمه
9789646061934
۱۳۸۸
۲۰۰ صفحه
۲۸۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم کاظمی
رویای ماه و 2 نمایش‌نامه دیگر
رویای ماه و 2 نمایش‌نامه دیگر بدون شک در سال‌های گذشته چاپ کتاب‌های متنوع آموزشی با موضوع تئاتر کودک و نوجوان توانست کمک موثر و زیادی به هنرمندان این رشته بکند. امید است آثار جدید بتواند ضمن تداوم و اهمیت‌بخشی به این حوزه، مورد توجه خانواده تئاتر واقع شود.
مشاهده تمام رمان های مریم کاظمی
مجموعه‌ها