سد دفاعی ذهنش به سختی همیشه بود و او تمام نیروی سهمگینش را به کار برد تا آن سد را همچنان محکم نگاه دارد. زمزمهها افزایش یافت و تمام بدنش شروع کرد به مور مور شدن. تارود میدانست در فضایی غیرمادی قرار دارد، در عین حال آگاه بود که این انتقال توسط نیروی خودش صورت نگرفته است. فضای احاطه کننده، مثل دفعه قبل ظاهر شد اما تشعشعات نورانی آن ثابت نبود، بنابراین نمیتوانست بگوید روی کدام یک از پنج سطح انرژی قابل دسترس قرار دارد. از بالاترین نقطه نزدیک به سقف اتاق، به کالبد جسم مادیاش نگاه کرد که آرام و سرد روی تخت دراز کشیده بود. حالا آن صدای آزاردهنده مانند نبضی در وجودش میتپید، گویی با انتقالش به فضای غیرمادی، در برابر آن نیرویی که پیغام را میفرستاد، آسیبپذیرتر شده بود.