قاتلین میگریند (داستانهای پلیسی جنایی)
قطرات باران همچون انگشتان توانای یک هنرمندی کارکشته روی شیشه میلغزد و آوای باران گوشها را مینوازد اما شاید این سمفونی دلانگیز برای فروزان جرقهای است که بغضش را میگشاید. صدای گریه بلند میشود و دلم را به درد میآورد. ترجیح میدهم او را با باران تنها بگذارم تا شاید غم فرا رسیدن خزان زندگی بیمحبتش با قطرات پاک باران ...