از گرگ هفلی، هر چه میخواهید بپرسید، ولی نپرسید تعطیلات تابستان را چطور گذراند! چون اصلا دلش نمیخواهد در این باره چیزی بگوید! گرگ با ورود به سال تحصیلی جدید، از ته دل آرزو میکند سه ماه تابستان، و به خصوص یک ماجرای آن را فراموش کند! متاسفانه برادر بزرگترش، رودریک، که کاملا از آن ماجرا خبر دارد، آن راز را پیش خود نگه داشته است، تا به موقع... فاش کند!!