آینههای دردار به ظاهر سفرنامهای است از سفری به چند کشور اروپایی که در زمان بازگشت و حضور در خانه نویسنده گزارش میشود. در این سفر نویسنده در هر شهری گاهی اثری از گذشتههای دور و گاه از این سالها میخواند و با هر داستان به عمق گذشته دور یا نزدیک میرود.حضور شاهدی در این جلسات داستانخوانی به این داستانهای به ظاهر پراکنده شکل میدهد تا ما را با گذشته نویسنده و آن شاهد آشنا سازد. پس این سفر هم سفری است به غربت غرب یا جهان رویایی غرب موجود و هم سفری است به اعماق فرهنگ ما، همان تقابل جهان مادی و مینوی. بازگشت به این جهان ملموس، به این هست که ما در آنیم پاسخی است به همه آثار گذشتگان از حیبن یقظان این سینا گرفته تا قصه الغربهالغربیه سهروردی، از منطقالطیر عطار و مثنوی مولوی تا بوف کور هدایت و شازده احتجاب همین نویسنده.